پایگاه خبری شباویز/ سالهاست که به هر بهانهای از ظرفیتهای گردشگری شمال کشور سخن گفته میشود. اما آنچه کمتر دیدهایم، طراحی یک مسیر روشن، مدبرانه و بومیشده برای بهرهبرداری از این ظرفیتهاست؛ بهویژه در مناطقی مانند نور و محمودآباد که در عین برخورداری از موهبتهای طبیعی، گرفتار آشفتگی مزمن در الگوهای توسعه هستند.
نور و محمودآباد را اگر با دقت نگاه کنیم، دو نقطه کور نیستند؛ دو حلقه گمشدهاند در زنجیرهای که باید به توسعه متوازن و پایدار گردشگری در ایران منتهی شود. این دو منطقه، برخلاف تصور رایج، فقط مقصد تفریحی آخر هفته نیستند. آنها میدانهایی زنده و مستعد برای یک مدل نوین از گردشگریاند که اگر درست دیده شوند، میتوانند نقطه شروع یک انقلاب آرام در صنعت گردشگری کشور باشند.
اجازه دهید بهجای شعار، از بسترها بگوییم.
نور، با تنوع کمنظیر اقلیم خود – که در کمتر از نیم ساعت میتواند گردشگر را از سواحل آرام خزر به دل جنگلهای انبوه ببرد – برای توسعه «گردشگری اقلیمی» و «اکوتوریسم تجربی» مناسبترین بستر است. اما هنوز بخش بزرگی از این جنگلها یا در حال تخریب است یا بیبرنامه در حال استفاده تجاری.
محمودآباد، اگرچه بیشتر با سواحل شنیاش شناخته میشود، اما در دل خود، روستاهایی دارد با پتانسیل بالای بومگردی، که حتی بسیاری از ساکنان شهر هم از آنها بیخبرند. همین بیخبری، هم تهدید است و هم فرصت. تهدید از آن رو که در نبود حفاظت و آگاهی، ممکن است این منابع از بین بروند. و فرصت، چون هنوز میتوان با یک طراحی دقیق، دست نخوردهترین سرمایهها را به بهترین شکل فعال کرد.
اگر بخواهیم صادق باشیم، مشکل ما «فقدان سرمایه» نیست. ما درگیر «ضعف در هدایت سرمایه» هستیم. سرمایهگذاران بسیاری با انگیزه و منابع کافی به سراغ شمال کشور آمدهاند، اما اغلب آنها یا وارد ساختوسازهای غیرقانونی شدهاند یا درگیر پروژههایی که سودی برای منطقه ندارند. چرا؟ چون برنامهای نبوده، چون نقشه راهی در کار نبوده، چون کسی زحمت یک مطالعه بوممحور نداده است.
در نور و محمودآباد، ما به سرمایهگذاریهای کوتاهمدت بیشتر از آنچه تصور میکنیم آسیب دیدهایم. آنچه اکنون نیاز داریم، سرمایهگذاریهایی است که در سه سطح عمل کنند:
زیرساختی: ایجاد مراکز پایدار اقامت، مسیرهای گردشگری با استانداردهای محیطزیستی، سیستم حملونقل پاک و هوشمند درونشهری.
اجتماعی: تقویت جامعه محلی از طریق آموزش، ارتقاء سواد گردشگری، حفظ مشارکت روستاها و شکلگیری تعاونیهای محلی گردشگری
اقتصادی-خلاق: ورود به حوزه گردشگری خلاق، صنایعدستی فناورانه، تجربهمحور کردن خدمات و ایجاد مدلهای جدیدی از سفر مثل گردشگری مزرعه یا گردشگری آیینی.
اما چگونه؟
نخست باید برندسازی منطقهای را جدی گرفت. نمیتوان از توسعه هدفمند سخن گفت بدون آنکه تصویر ذهنی روشن و متمایزی از منطقه ترسیم شود. برای مثال، نور میتواند با هویت «پایتخت اکوتوریسم هوشمند» و محمودآباد با برند «دریا و دهکده» بازتعریف شوند. این برندها باید در گفتار مدیران، در رسانههای محلی، در تابلوهای جادهای و حتی در مدرسههای منطقه جاری شوند.
دوم، باید نقشه توسعه گردشگری بومیشده تدوین شود. این نقشه نباید صرفاً سندی باشد در قفسه فرمانداری، بلکه باید نتیجه هماندیشی واقعی با نخبگان محلی، دانشگاهیان، معماران بومی، راهنمایان گردشگری و خود مردم منطقه باشد. نقشهای که قابل اجرا، قابل نظارت و قابل بهروزرسانی باشد.
سوم، ما نیاز داریم که گردشگری را از انحصار شرکت های گردشگری که در پایتخت حضور دارند خارج کنیم. این به معنای آن نیست که از گردشگر غیرمحلی استقبال نکنیم؛ بلکه به این معناست که بگذاریم مردم خود منطقه، کارگردان اصلی توسعه باشند. شرکتهای محلی گردشگری، هتلداران بومی، و حتی کافههای خانگی باید نقش اول را ایفا کنند.
چهارم، باید سیاستگذاران شهری و استانی را پاسخگو کرد. نمیتوان پذیرفت که منطقهای با این سطح از پتانسیل، همچنان درگیر ساختوسازهای غیرقانونی، آلودگی صوتی، زبالهگردی و ترافیک شدید شهری باشد. قوانین باید تغییر کنند، و مهمتر، باید اجرا شوند.
و در نهایت، توسعه گردشگری در نور و محمودآباد باید فراتر از پول دیده شود. این توسعه باید در خدمت «ارتقاء کیفیت زندگی» باشد. اگر تنها به سود اقتصادی بنگریم، آیندهای نخواهیم ساخت؛ آینده را خواهیم سوزاند.
آیندهای که در آن جنگلها دیگر نیستند، دریاها آلودهاند، مردم منطقه حاشیهنشین توریسم شدهاند و گردشگر، مصرفکنندهای است که تنها برای عکاسی آمده و نه برای تجربه.
نور و محمودآباد هنوز فرصت دارند. اما این فرصت، جاودانه نیست.
به قلم فرهاد باقری دانشجوی دکتری گردشگری و کارشناس توسعه گردشگری
بازدیدها: 111