شبهاي پاريس ديگر رويايي نيست! » عنوان يادداشت سردبير روزنامه شهروند، کسري نوري است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد:
يک گروه ناشناس منزوي و متحجر، اکنون به بزرگترين کابوس جهان تبديل شده است. داعش که با دستکاريهاي ژنتيک، نسخه جهش يافته القاعده شده بود، خيلي زود نشان داد که قرار است در عرصه تحولات جهاني نقش يک دشمن مخوف را بر عهده بگيرد که هر لحظه ميتواند بذر مرگ و خشونت را در هر نقطهاي پراکنده سازد.
براي دنيايي که ظاهرا قرار است هميشه بر مبناي تقابل و تضاد دو ديدگاه و ايدئولوژي اداره شود، داعش اکنون گزينه ايدهآلي براي ايفاي نقش منفي در سناريوي خونين تضاد، در هزاره سوم شده است.
صرفنظر از چرايي شکلگيري و خاستگاه داعش،نکاتي را بايد در تحليل حادثه تروريستي پاريس در نظر گرفت.
نخست آنکه داعش براي آغاز حملات تروريستي در دنياي غرب هدفش را بسيار هوشمندانه انتخاب کرده است.
فرانسه بهعنوان کشوري که در قلب اروپا بيشترين مهاجران مسلمان را در خود جاي داده و اکنون ميليونها عرب فرانسوي بهعنوان شهروندان قانوني در اين کشور زندگي ميکنند، ميتواند به کانون يک تضاد و درگيري نژادي و مذهبي در ابعادي بسيار هولناک تبديل شود.
هنر سياستمداران فرانسوي در مهار و کنترل عواطف و احساسات نژادي و مذهبي که بيگمان پس از اين حادثه هولناک به اوج خواهد رسيد، نقش مهمي در کنترل دامنههاي اين ماجرا دارد.
چنانچه دولت فرانسه نتواند بر اين موج فايق آيد، آغاز تسويههاي نژادي و مذهبي و صفآرايي مسلمانان و مسيحيان در خيابانهاي فرانسه دور از ذهن نيست.
نکته ديگر اعلام شکست استراتژي صدور نيروهاي خطرناک و افراطي مسلمان از اروپا به منطقه آشوبزده خاورميانه است. بسياري از کشورهاي غربي که هيزم در آتش بحران سوريه و عراق ميريزند، به اين دلخوش بودند که عراق و سوريه نقاط ايدهآلي براي صدور مسلمانان افراطي اروپايي به حساب ميآيند. به اين اميد که از شر و گزند آنها مصون شوند! حادثه تروريستي پاريس اين تحليل را يکجا بر باد داد. حالا بايد ديد که اروپا با اين موجودات عجيب و پديدههاي هزاره سوم چه خواهد کرد؟! پرسش ديگري که در پس حادثه تروريستي پاريس شکل ميگيرد اين است که آيا اين ماجرا، همچون ماجراي پر راز و رمز ١١سپتامبر ميتواند سرآغاز لشکرکشي غربيها به سوريه عراق آن هم به بهانه مبارزه با تروريسم باشد؟! به هرحال نبايد فراموش کنيم که در بحران سوريه بسياري از محاسبات و معادلات مخالفان اسد به هم ريخته و سالها هزينه و انرژي در مسير بنبست گرفتار آمده است. آيا براي گرهگشايي، پاريس بايد طعمه ميشد؟! واقعا چرا داعش که اکنون در سوريه زمينگير شده است بايد دست به اقدامي بزند که يکي از پيامدهاي آن اثبات حقانيت موضع اسد و احتمال نزديکي مواضع غرب و مسکو در قبال سوريه است؟! آيا اين اقدام نوعي خودکشي است يا به سطحي از توانايي رسيده که ميتواند به دنيا اعلام جنگ کند؟! يا آيا داعش از توافقاتي در پشت پرده براي حلوفصل بحران سوريه و آوارگي نيروهايش آگاهي پيدا کرده و در واکنشي انفعالي دست به اقداماتي ايذايي زده است؟!
به هر حال از قرار معلوم تحولاتي رخ داده و بايد هوشمندانه همه تحرکات را دنبال کرد. به نظر ميآيد روزهاي پرتلاطمي در پيش است. ولي تا اطلاع ثانوي شبهاي پاريس ديگر رويايي نيست!