زندگی نامه شهید عبدالصالح زارع/شهید مدافع حرم
زندگی نامه شهید عبدالصالح زارع/شهید مدافع حرم
شهید عبدالصالح زارع 16 بهمن 1394 در روزهای نزدیک به ایام فاطمیه، در حین درگیری با مزدوران تکفیری در شمال شهر حلب، منطقۀ رتیان در اثر اصابت مستقیم گلوله به ناحیۀ سر به فیض شهادت نائل آمد و پیکر مطهرش پس از تشییعِ باشکوه در گلزار شهدای شهر قم آرام گرفت.

به گزارش پایگاه خبری شباویز،عبدالصالح زارع، شهید مدافع حرم فرزند بزرگ خانواده در ۲۶ فروردین سال ۶۴ به دنیا آمد.

پس از گرفتن دیپلم در رشتۀ کامپیوتر، هم‌زمان با مهاجرت خانواده به شهر مقدس قم، در کنکور سال ۸۲ شرکت کرد و در رشتۀ کامپیوتر دانشگاه آزاد اسلامیِ بابل پذیرفته شد. با مشورت خانواده از دانشگاه انصراف داد و سپاه را برای ادامۀ مسیر زندگی انتخاب کرد. پس از ۹ ماه دورۀ آموزش در تبریز وارد دورۀ درجه‌داری سپاه المهدی عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف بابل شد

در سال ۸۳ دومرتبه در کنکور شرکت کرد و در رشتۀ حقوق (مقطع فوق‌دیپلم) در دانشگاه جامع علمی کاربردی بابل پذیرفته شد.

تحصیلات خود را در مقطع کارشناسی رشتۀ حقوق ادامه داد و در سال ۹۱ ازدواج کرد و زندگی مشترکش را در بابلسر شروع کرد. ثمرۀ این ازدواج پسری به نام محمدحسین است که در فروردین ۱۳۹۴ متولد شد.

«زهرا کمالی» همسر شهید زارع: قرار بود اربعین به کربلا برود. روز چهارشنبه ۲۶ آبان ماه ۹۴ بود که گفت: «هماهنگی‌هایی با دوستانم انجام شده و انشاءالله دو روز بعد راهی کربلا هستیم…». من هم دوست داشتم در این سفر زیارتی همراه ایشان باشم ولی متاسفانه بخاطر فرزند خردسالم این همراهی برایم امکان‌پذیر نبود. از طرفی به شهید هم نمی‌توانستم بگویم که به کربلا نرود. به او گفتم: «صالح جان، دلم نیست که تنها به کربلا بروی. دوست دارم باهم به زیارت امام حسین (ع) برویم. اما اگر مانع از رفتن تو شوم، حس می‌کنم نمی‌توانم روز قیامت مسئولیت این کار را به عهده بگیرم و جوابگو باشم…»

ما بین صحبت‌هایمان گفت: «راستی امروز صبح خواب دیدم از روی درختی، یک گلابی فوق‌العاده شیرین و خوشمزه چیدم و خوردم. هنوز طعم استثنایی آن زیر زبانم هست…» که من هم در پاسخش گفتم: «چه جالب، حتماً برای سفر کربلایت است…»

ظهر پنج‌شنبه ۲۷ آبان ماه ۹۴ با ذوق و شوق به خانه آمد و گفت: «بالاخره کارم درست شد». من با تعجب سوال کردم مگر در سفرتان به کربلا مشکلی بود که حالا می‌گویی کارم درست شد!

ایشان با قدری مکث‌ گفت: «کربلا که انشاءالله ردیفه، اما شاید از همانجا، جای دیگری هم بروم» که من با تعجب پرسیدم کجا؟ و ایشان گفت سوریه…

یک لحظه جا خوردم و انتظار شنیدنش را نداشتم. «محمدحسین» را که بغلم بود روی زمین گذاشتم و گفتم چرا سوریه؟ که سکوت کرد…

گویا مدتها می‌شد که رایزنی‌هایی برای اعزام به سوریه انجام داده بود، اما اصلاً من خبر نداشتم. تازه فهمیدم کربلا و بیان خوابش مقدمه‌ای شده بود برای رفتن به سوریه. دقیقاً روز جمعه ۲۸ آبان ماه ۹۴ که قرار بود به کربلا برود، به سوریه اعزام شد.

همه‌چیز به یکباره انجام شد. دیگر قدرت تصمیم‌گیری نداشتم. شروع کرد با من حرف زدن و تلاش داشت مرا آرام کند. از وضعیت سوریه برایم می‌گفت و همین حرف‌های منطقی و قانع کننده او بود که جای حرف برای من باقی نگذاشت.

شهید مدافع حرم «عبدالصالح زارع» در ۱۸ بهمن ماه ۱۳۹۴ در سوریه به شهادت رسید. پیکر مطهرش پس از انتقال به میهن اسلامی ابتدا در استان مازندران و سپس در قم تشییع و پس از اقامه نماز به امامت آیت‌الله نوری‌همدانی مرجع تقلید شیعیان، در گلزار شهدای امامزاده علی بن جعفر (ع) به خاک سپرده شد. وی سومین شهید مدافع حرم شهرستان بابلسر و چهاردهمین شهید مدافع حرم استان مازندران به شمار می رود.

بازدیدها: 7